خلاصه
خواهران دوقلوی آگه و هانا میزوکی هم از نظر ظاهری و هم از نظر شخصیتی نمیتوانستند تفاوت بیشتری با یکدیگر داشته باشند. آگه که در بدو تولد تا کلاس دوم جدا شده بود، در روستا بزرگ شده بود و توسط مادربزرگش بزرگ شده بود، در حالی که حنا با والدینشان در شهر زندگی می کرد. به دلیل تربیت متضاد آنها، آگه آرام و محجوب دائماً در سایه خواهر برونرفته و کاریزماتیک خود زندگی میکند. آگه در دوران کودکی با پسری به نام Ryuusei Koike دوست شد و از آن زمان عاشق او شده است. هنگامی که او به پدر و مادرش بازگشت، ارتباط آن دو با یکدیگر قطع شد، اما او از دیدن دوباره او در دبیرستان شگفت زده شد. با این حال، او نمی تواند خود را به صحبت با او بیاورد، چه رسد به اینکه به عشق خود به او اعتراف کند. مردی مرموز با دیدن مصائب او به آگه می گوید که اگر او عشق خود را با صدای بلند اعلام کند، سپس ریوسی مطمئناً احساسات خود را باز خواهد گرداند. آگه که فکر می کند دچار توهم است، این ایده را طنز می کند، فقط برای اینکه ریوسی وارد اتاق شود و دوران کودکی آنها را با هم به یاد بیاورد. با این حال، زمانی که هانا تصمیم میگیرد از روی حسادت، ریوسی را از آگهه بدزدد، دیدار مجدد آنها کوتاه مدت است. درست زمانی که او امید خود را از بودن با او از دست می دهد، غریبه قبلی دوباره ظاهر می شود و قول می دهد به آگه کمک کند تا ریوسی را پس بگیرد.