خلاصه
شاهزاده سالتورین "سالی" آلدایک که زادگاهش را خسته کننده می داند، آرزو می کند تا پادشاهی آلداراک را به دنبال ماجراجویی ترک کند. وقتی یک مسافر تنها و مو بلند به نام میکوتو کیبیتسو به سالی در تلاش برای فرار از قصر کمک می کند، شور و شوق او بیشتر می شود. سالی از او میخواهد که او را به سفر ببرد، حتی پس از اینکه میکوتو به او در مورد خطر هشدار داد - چیزی که وقتی گروه بزرگی از اویهای وحشی در مقابل پادشاهی ظاهر میشوند، آشکارتر میشود. میکوتو که خود را موموتارو قاتل شیطان میداند، با تهدید مقابله میکند و بیدرنگ سالی را پشت سر میگذارد. یک ماه بعد، سالی شجاعت پیدا میکند تا خانواده سلطنتی را پشت سر بگذارد و سفری را که مدتها آرزویش را داشت آغاز کند، پر از عزم جدیدی برای یافتن دوباره میکوتو. علیرغم اینکه متوجه ناآگاهی او از خطراتی است که فراتر از دیوارهای پادشاهی نهفته است، سالی حقایق بیشتری را در جهان کشف می کند که از آنها غافل بوده است - از جمله جنبه پنهانی از خودش.