خلاصه
سی جون هشت ساله که در یک سفر به کمپ تابستانی در کوهستان گم شده است، می ترسد که هرگز زنده از آن خارج نشود. هنگامی که دختری عجیب با نقاب خوک در مقابل او ظاهر می شود، او را به خانه ای در اعماق جنگل تعقیب می کند و در آنجا به او گفته می شود که برای کفاره گناهان اجدادشان باید با دختر خوکچه ای ازدواج کند. سی جون خیلی تمایلی به ازدواج ندارد، اما آن جشن عروسی خیلی خوشمزه به نظر می رسد! فقط بعد از آن است که می فهمد چه کرده است و ... بیدار می شود. سی جون لی اکنون در دبیرستان از زمانی که به یاد می آورد در مورد عروس خوک خواب می بیند. اما همه اینها فقط یک رویا است، درست است؟