خلاصه
زاجی، جوان غریبه ای که مشخصه اش حمل زخم زیر چشم چپ و نگاهی سرد است، از سازمان "خانه" فرار می کند تا کسی را پیدا کند. آنها که بزرگ شده اند و تحصیل کرده اند، آموزش دیده اند و احتمالاً ابتدا به عنوان یک سرباز به "خانه" تبدیل شده اند، قاتلان خود را می فرستند تا او را وادار به پرداخت خیانت کنند.