خلاصه
سوزوکی از آنجایی که دوستانش موشکی به کمپ ارتش آمریکا شلیک کردند، توسط ارتش آمریکا و پلیس تحت تعقیب بود. در حالی که او در حال فرار بود ناگهان سطح دریا بالا آمد و هنگامی که نور درخشانی ظاهر شد، کشتی جنگی عجیبی را دید که در هوا پرواز می کرد. او را به دریا انداختند و هنگامی که او به کشتی جنگی خزید، دختر زیبایی آنجا ایستاده بود. او گفت که اسمش لوکس، شاهزاده خانم دنیایی دیگر است و افزود; «پدر من ژاپنی است، شینجیرو ساکومیزو. لطفا به من کمک کن سوزوکی.