خلاصه
فلاش کوچکترین پسر خانواده گارنس است. پدر او صاحب یک بنیاد گارنس است و اکنون از طرف پدرش به او مأموریت داده شده تا یک هتل ریزورت را دور از خانه اداره کند. فلاش تنها 16 سال سن دارد و در ابتدا نمی خواهد هتل را اداره کند اما توسط خانواده اش فریب می خورد تا این کار را انجام دهد. مدیریت هتل برای او چندان آسان نیست، اما وقتی با جونو ملاقات میکند، که خانوادهاش کسبوکار هتلداری را در جزیرهای که فلاش قرار است در آنجا کار کند، اداره میکند، نه به رقابت غیرعادی خانواده دیگری که میخواهند با تجارت او رقابت کنند. با او.