آلفرد رینت قوی ترین جادوگر است. پس از گرفتن یک تیر نفرین شده به زانو، او فقط کمی آرامش و سکوت می خواهد تا بهبود یابد. اما قهرمان معروف بودن معایب خودش را دارد. همه در پایتخت سلطنتی خواستار کمک او هستند! آلفرد تصمیم می گیرد که باید از شلوغی و شلوغی شهر بزرگ دور شود، بنابراین به عنوان نگهبان دهکده در حومه شهر مشغول به کار می شود. آیا آلفرد بالاخره به استراحتی که میخواهد میرسد یا حومه شهر به اندازه شهری که او پشت سر گذاشته سرزنده خواهد بود؟