نوئل، جوانی که پدربزرگش را تحسین میکند - که از او به عنوان یک قهرمان یاد میشد - آرزو دارد قویترین سالک باشد. اما شغل او که در ارزیابی ظاهر شد، کلاس پشتیبانی "Talker" بود. سخنگو شغلی با ضعیف ترین توانایی های فردی است، شغلی که هرگز نمی تواند قوی ترین شود. "اگر من قوی ترین قبیله را ایجاد کنم و استاد قبیله شوم، در واقع قوی ترین خواهم بود." نوئل با این فکر به سختی تلاش کرد تا جاه طلبی خود را برآورده کند. از سوی دیگر، روشهای بیرحمانهای که او بهخاطر جاهطلبیاش بهکار میبرد، توسط همگان به عنوان راه شر تصدیق شد. با این حال، استعداد متمایز نوئل افراد قدرتمند زیادی را به خود جذب کرد و آنها شروع به جمع شدن زیر دست او کردند... این داستان این است که چگونه بدترین سخنگو که به دنبال قوی ترین بودن است متحدان خود را تحت سلطه خود در می آورد و قوی ترین قبیله جهان را ایجاد می کند.