خلاصه
مگورو کایانو سیزده ساله مانند هر دانش آموز دبیرستانی دیگری است، البته با عقده ای کوچک برادر. دوستانش ممکن است فکر کنند که احساسات او نسبت به برادرش کمی عجیب است، اما با این وجود او را می پذیرند. زندگی روزمره مگورو لذت بخش است، به جز تنش او با همکلاسی تاکاهی آئویاما. این دو همیشه اعصاب یکدیگر را به هم می ریزند و بر سر کوچک ترین چیزها با هم دعوا می کنند. پس از یک حادثه در یک راه پله، مگورو به پایین می افتد، و به طور تصادفی لب های Aoyama را قبل از سیاه شدن دید او قفل می کند. وقتی از خواب بیدار می شود، متوجه می شود که نه تنها دو سال دیگر در آینده است، بلکه اکنون با آئویاما قرار می گیرد، شوکه می شود! بدتر از آن، اگر او بخواهد به زمان خودش برگردد، مگورو باید دوباره او را ببوسد! شامل یک شات: جلد 2: Uchi no Shitsuji ga Taosenai