خلاصه
الیسا و هلن مصمم هستند که پس از خیانت خواهرشان لوسی توسط نامزدش، انتقام بگیرند. آنها تصمیم می گیرند که برادر ناتنی شان جک باید وانمود کند که نامزد جدید لوسی است و باعث حسادت معشوق سابق او می شود. حتی با وجود اینکه آنها به خون ارتباطی ندارند، لوسی نمی تواند تصور کند که جک معشوق او باشد. خواهرانش سعی می کنند لوسی مردد را متقاعد کنند و به او می گویند: "تو قرار است با جک باشی". این درست است، اگر کسی افسانه "عمارت عشق" را باور کند. لوسی بالاخره جک را نه به عنوان برادرش، بلکه به عنوان یک مرد می بیند...