از دوران کودکی، ساواتری سنا همیشه با بهترین دوستانش، ایچیکا و کوتا، همراه بود. ساواتری از دنیای کوچک خود احساس رضایت و خوشحالی می کند. اما ناگهان ناکاتانی ظاهر شد، پسری شاد که عاشق ساواتری است. آیا ناکاتانی در مواجهه با طرد شدن سواتاری که مخفیانه کوتا را دوست دارد ناامید خواهد شد؟