خلاصه
یوکو در سن 20 سالگی زندگی بدون آرزویی را پیش می برد، چه با کار به عنوان دستیار در یک شرکت و دوست پسرش یوتاکا. او که مصمم است تغییر جدیدی به سبک زندگی خود بدهد، پیشنهاد یوتاکا را می پذیرد که شبانه به عنوان میزبان بار در کنار او کار کند. اما یوکو به سرعت دلسرد می شود: این انتخاب برای او دردسرهای بسیار بیشتری از غافلگیری های خوشایند به همراه دارد و او را با موقعیت های دشوار، حتی خطرناک روبرو می کند. و مهمتر از همه، او در نزدیک شدن به یوتاکا که نسبت به نشانه های محبت او گریزان و بی تفاوت است، موفق نمی شود. علیرغم خیانت، یوکو همچنان به آن رابطه بیهوده و بی ثمر چسبیده است. آیا او قبل از اینکه نتواند از بن بست خارج شود واکنش نشان خواهد داد؟ تا کجا خودش را رها می کند؟