جوانی جوان، بیکار و به ظاهر بی انگیزه در حال حرکت در زندگی خود است. در نوجوانی، او و برخی از دوستانش باشگاه «Boyz 4 Men» را تشکیل دادند که بر اساس تنفر از جنسیت و زنان بود. بهعنوان مسلماً عقیدهدارترین عضو، دیدگاه او نسبت به تمایلات جنسی در بزرگسالی بسیار دور از ذهن است. پس از یک برخورد شدید جنسی در یک پارک در شب، او تصمیم گرفته است تا تلاش کند تا مانگای فتیش منحرف را بکشد. این او را بار دیگر به حضور زنی از پارک به نام سوادا کازومی می آورد. او یک ویراستار مانگا و مادر مجرد با شخصیت منحرف و شدید خودش است. وقتی دنیاهایشان با هم برخورد کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟