خلاصه
در یک مهمانی برای افراد مشهور، یک مرد زیبا و جذاب با حوا صحبت کرد. لوکا کاردلی بود. "او کمی تغییر نکرده است..." ایو ده سال پیش او را یک بار ملاقات کرد، اما به نظر می رسد که او آن را به یاد نمی آورد. جای تعجب نیست. او فقط یک بلیط رویایی به حوا داد، که در آن زمان یک نوجوان بیپرده بود. اما پس از ملاقات دوم، لوکا مصمم تر از همیشه برای داشتن او است. با وجود اینکه او اکنون یک مجری تلویزیونی است، اما هنوز در دنیای طبقه بالای او نمی گنجد…!