جون ایچیجو دانش آموز دبیرستانی است. با این حال، او تنهاست و حتی در تعطیلات ناهار تنها کاری که انجام می دهد مطالعه است. در نتیجه تلاش زیاد، رتبه آزمون او بالا رفت و در حالی که از زندگی تنهایی خود راضی بود، "سلام، سلام... باکره، دوباره به من بیاموز♪" "خفه شو، بیا امروز سریع تمامش کنیم. ، باشه؟" "آی!" یک روز، تصمیم گرفته شد که او به دختر بلوند کارن تاچیبانا، شخصیت مرکزی کلاس، در مطالعاتش کمک کند. منزوی در زمان استراحت ناهار. شبیه تسوندره، اما در مراقبت از مردم ایچیجو-کون خوب است. تاچیبانا سان کمی شیطنت آمیز با لبخندی معصومانه. با این و آن اتفاق، آن دو به قدری با هم کنار می آیند که دیگران به هم می ریزند.