خلاصه
مجموعه داستان های کوتاه: • خانه Spring Egg چیکا در واقع فقط یک خانه اقامتی قدیمی بود، اما به دلیل موقعیت مکانی، والدین او تصمیم گرفتند آن را به یک خوابگاه دانشجویی برای دانشجویان تبدیل کنند. یک روز، او اولین عشق خود، فوجیموری توموهیرو، یک دانشجوی کالج را که در خانه او زندگی می کند، ملاقات می کند! اما مادر چیکا با او قرارداد بسته بود که نمی تواند دنبال چیکا چان برود؟! عشق آنها چگونه شکوفا می شود؟! میساکی کنجی را دوست دارد اما جرات اعتراف را ندارد. حالا که تعطیلات تابستان نزدیک است، او قصد دارد یک نامه عاشقانه به او بدهد، اما... • خوشبختی رو به جنوب است! ساکورا قبلاً سنسی خود را دوست داشت، اما اکنون که دوست دختر دارد تصمیم میگیرد مثل هیچ کس دیگری نباشد. بون، یک دانشجوی کالج او را در حال بازی سافت بال می بیند و عاشق او می شود. آیا ساکورا هم می تواند به او دل کند؟ • پرنس و من ماری همیشه همسایه همسایهاش کائورو را دوست داشتهایم، اما او همیشه با او مانند یک گنگ قدیمی رفتار میکند. سپس سمپای ماری به او اعتراف می کند. کائورو چه خواهد کرد؟ • 2 بلاک دوست دختر هانی ساتوشی سابقاً یک گریبان، کوتاه قد و ناز بود. یک سال پیش بود! حالا او از او بلندتر است و دوست دارد کفش پاشنه بلند بپوشد. ساتوشی چه احساسی دارد؟