خلاصه
لی پس از مرگ ناگهانی خواهر بزرگترش و همسرش موافقت کرد که از خواهرزاده هفت ساله خود، امی، مراقبت کند. او از تحصیل در رشته طراحی گرافیک در دانشگاه استراحت کرد تا کار کند و بدهی های خواهرش را پرداخت کند، اما بانک در نهایت خانه را توقیف کرد. لی ویران شد و تصمیم گرفت از پدر واقعی امی، نیکلاس کندال، مدیر عامل یک شرکت بزرگ که یک شب با خواهر امی صحبت می کرد، کمک بگیرد. او ابتدا شک داشت که امی مال او باشد، اما بلافاصله پس از ملاقات با او نظرش تغییر کرد. تنها چیزی که لی می خواست این بود که کمی پول قرض کند، اما در عوض نیکلاس اصرار داشت که لی و امی به خانه او نقل مکان کنند!