کیچی و تسوکاسا تقریباً برای همیشه بهترین دوستان بوده اند. آنها همیشه با یکدیگر هستند، با دوچرخه به مدرسه رفت و آمد می کنند، می خندند، دعوا می کنند، تا دیروقت فیلم می بینند، و حالا برای تیم بسکتبال تلاش می کنند. در واقع، آنها آنقدر دور هم هستند که بسیاری از مردم فکر میکنند با هم بیرون میروند. چه خنده ای! کیچی واقعا نمی تواند تسوکاسا را به عنوان یک دختر فکر کند... اما بعد از آن یک دانشجوی انتقالی جدید نگاهش را به کیچی می اندازد و به نظر می رسد تسوکاسا توجه کاپیتان تیم بسکتبال پسران را به خود جلب کرده است... زندگی تغییر می کند و دوستان بزرگ می شوند.