از زمان مرگ پدرش از دوران دبستان، کامورا نقش مسئول خانواده را بر عهده گرفته است، از جمله آشپزی، نظافت، و حتی به سادگی آماده کردن مادرش برای کار، که او قول داده بود همیشه از او محافظت کند. اما بعد از آن مادرش به او می گوید که او دوباره ازدواج می کند و متوجه می شود که به زودی برادر شوهر 2 سال بزرگترش را که روز قبل بی خانمان را در خیابان ها دیده بود! و حالا دوستش یوهی که همیشه اذیتش می کند و به او احساس احمق بودن می دهد، جور دیگری رفتار می کند... و حتی سعی می کند به او دلداری دهد؟! آیا کامورا میتواند زندگی خانوادگی جدید خود را با یک پدر و برادر بپذیرد و بتواند احساس مسئولیت در قبال مادرش را رها کند؟ شامل یک عکس: جلد 2: Tokubetsu na Koto (یک چیز خاص) جلد 3: Moudoku Squall (Poisonous Squall) جلد 4: Uzumaki Charge (حمله چرخشی)