خلاصه
سیچی هایاشی بین سالهای 1969 تا 1970 مرثیه Sekishoku را تولید کرد، پس از یک دهه پرتلاطم سیاسی و از نظر فرهنگی پرجنبوجوش که نوید میداد اما نتوانست امکانات جدیدی را ارائه دهد. با ترکیبی از کارهای پراکنده و کدهای بصری وام گرفته شده از انیمیشن و فیلم، زندگی آرام و غم انگیز زوج جوانی که برای گذران زندگی تلاش می کنند به زیبایی در این شاهکار شاعرانه به تصویر کشیده شده است. ایچیرو و ساچیکو که با جنبش های سیاسی آن زمان درگیر نیستند، امیدوار به چیز بهتری هستند، اما آنها انقلابی نیستند. اوقات فراغت آنها به مشروب الکلی، سیگار کشیدن، رویاپردازی و خوابیدن می گذرد – با هم و گاهی اوقات با دیگران. در حالی که ایچیرو تلاش می کند تا از طریق کمیک هایش امرار معاش کند، والدین ساچیکو مشتاق هستند تا برای او ازدواج کنند، اما ایچیرو علاقه ای به نظر نمی رسد. هم در رابطه و هم در محل کار، ایچیرو و ساچیکو قادر به گفتن چیزهایی نیستند که باید بگویند، و مانند هر زوجی، گاهی اوقات چیزهایی را به یکدیگر می گویند که منظورشان نیست، در نهایت با زبان بدنشان و ناگفته هایی که با کلمات می ماند ارتباط برقرار می کنند.