خلاصه
"اگر روزی حتی یک پا را در پادشاهی من بگذاری... تو را می برم و در زیباترین قفس دنیا می گذارم!" این یک خاطره تلخ و شیرین از معشوق سابق یاسمین، شیخ طارق است. هنگامی که او از وطن کویری خود دیدن می کند، طبق قولی که داده بود، او را به قصر رز رنگ خود می برد. او رویای آشتی دادن عشقش به او را در سر می پروراند، اما آیا دل طارق می خواهد که او را پس بگیرد بدون اینکه بداند چرا قبلاً او را ترک کرده است؟