در آینده نزدیک در کشتی ستاره ای کهکشان، شریل نوم با پدر و مادرش آبل و سالی زندگی می کرد. دولت والدین او را که علیه ایمپلنت های اجباری تقویت کننده انسان سرکشی می کردند، ردیابی کرد و شریل تنها کسی بود که زنده ماند. گریس اوکانر، مدیر یک آژانس استعدادیابی که به سختی به تنهایی در خیابان زنده می ماند، او را به خانه می آورد تا از او یک ستاره بسازد. چند سال بعد شریل در مدرسه موسیقی اراتو ثبت نام می کند و در آنجا با آمگی لیلیز، خواننده ای درخشان آشنا می شود و با هم دوست می شوند. با این حال، تراژدی رخ می دهد و لیلیز در تلاش برای نجات شریل می میرد. شریل برای اینکه مطمئن شود فداکاری والدینش بیهوده نبوده و به قول خود با لیلیز عمل کند، شریل وارد دنیای سرگرمی می شود تا به بزرگترین خواننده جهان تبدیل شود.
