خلاصه
در قله تپهای شیبدار، در شهر زیبای اونومیچی، ساختمانی با سالن استراحت به روی همه باز است. گروهی غیرمعمول از افراد دوستانه در آنجا جمع می شوند که هر کدام داستان های خود را برای گفتن دارند. تاسوکو کانام یک دانش آموز دبیرستانی مشکل دار است که آماده است خودکشی کند زیرا همکلاسی هایش متوجه شدند که او ممکن است همجنس گرا باشد. همانطور که او وجود خود را زیر سوال می برد، منظره زنی مرموز که از ساختمانی در نزدیکی پرت می شود، او را کاملا مبهوت می کند. او با عجله به محل حادثه میرود تا او را بدون آسیب ببیند و به زودی متوجه میشود که او مالک ساختمان فوقالذکر است که همه او را به نام «ناشناس» میشناسند. ناشناس متوجه خلق و خوی عصبی تاسوکو می شود و اگر مایل است مشکلاتش را با او در میان بگذارد به او گوش می دهد. در حالی که با او صحبت می کند، متوجه می شود که دردناک ترین چیز ناتوانی او در پذیرش تمایلات جنسی است. شیمانامی تاسوگاره، احساسی و صمیمانه، برداشتی واقع بینانه از مبارزات تاسوکو در میان دیگر افراد لزبین، همجنس گرا، دوجنس گرا و ترنسجندر در کنار آمدن با خود است.