یک شبح در خانه اپرای پاریس نهفته است. شایعه شده است که نام "اف" نه تنها یک جادوگر و آهنگساز با استعداد است، بلکه صدای آواز هیپنوتیزمی نیز دارد. با توجه به درخواست های عجیب و غریب او، هیچ کس جرات نمی کند برخلاف میل او عمل کند. کریستین دائی بخشی از گروه کر در خانه اپرا است. او به عنوان دختر یک نوازنده ویولن، از کودکی با موسیقی احاطه شده است. کریستین در حالی که سعی می کند تنها یادگار پدرش را از سقوط به رودخانه بگیرد، توسط مرد عجیبی با چشمان قرمز نجات می یابد که به همان سرعتی که ظاهر شد ناپدید می شود. وقتی پریمادونا کارلوتا از یک برنامه آینده کنار میرود، کریستین جایگزین او میشود، اما اعتمادی به آواز خواندن خودش ندارد. کریستین به امید دیدار با F به بالکن مرکزی-غربی می رود و خوشبختانه در مقابل او ظاهر می شود. او وقتی متوجه می شود که روح گریزان همان مردی است که چندی پیش به او کمک کرد، شوکه می شود. او فاش می کند که نام اصلی خود اریک است و به کریستین می گوید که به یک شرط معلم او می شود: او باید قول دهد که هیچ چیز دیگری جز موسیقی را دوست نخواهد داشت - حتی خود اریک.