خلاصه
یک عمارت مرموز، خزنده و ناخوشایند، خانه مناسبی برای آلیشیا فاتیلین، دختری با تبار نجیب است. او از تماشای دکورهای با مضمون تاریک و خواندن داستانهای وهمآور ارواح لذت میبرد و همیشه در مورد حوادث وحشتناک بدون تردید صحبت میکند. رفتار او برای کسی که او را به عنوان "شاهزاده خانم مرگ" می شناسد تعجب آور نیست - عروسی که نامزدش در مراسم عروسی آنها درگذشت. علیرغم شهرت وحشتناک آلیشیا، او در میان خانواده های نجیب به عنوان تنها دختر و عضو بازمانده فاتیلین ها جایگاه بالایی دارد. با توجه به نسب خود، آلیشیا خود را در حال ازدواج با دوک بزرگ آزبرگ، کشبرن لایسنس می بیند. به نظر می رسد قصد واقعی دوک انگیزه های سیاسی دارد زیرا او به دنبال تثبیت موقعیت نجیب جدید خود به خاطر پادشاهی خود است. با این حال، این دو در اولین ملاقات خود با یکدیگر عهد عروسی را رد و بدل می کنند و به سرعت اتحادیه خود را برقرار می کنند. اما مشکل زمان نمی برد تا از این رابطه جدید ایجاد شود، و باعث می شود ازدواج دوم آلیسیا نسبتاً تلخ به نظر برسد.