خلاصه
شیرو یک کلاغ سفید است. به دلیل رنگ غیرعادی اش، اغلب توسط سایر کلاغ های سیاه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. یک روز، او به شدت صدمه دیده است، زیرا دیگران او را باند گرفتند، و او توسط یک دختر نجات یافت. شیرو که تحت تأثیر قلب مهربان دختر قرار گرفته بود، از شیطان خواست تا اجازه دهد او تبدیل به انسان شود. با این حال، یک شرط وجود دارد: شیرو باید حداقل یک کار بد در روز انجام دهد، در غیر این صورت، بدنش متلاشی می شود. آیا شیرو واقعا می تواند این قرارداد را عملی کند؟