خلاصه
ریجی کوروس در حومه شهر به دنیا آمد و زندگی خود را با این باور گذرانده است که هرگز نمی تواند شهرش را ترک کند. او نه می تواند مادرش را با برادر بسته و مادربزرگ دیوانه اش تنها بگذارد و نه می تواند از چنگال ژنرال مینگیشی که ریجی را تحت الشعاع خود نگه می دارد بگریزد. در مقابل، دوست دوران کودکیاش، ساکوکو آکیاما، بیهودگی شهر غمانگیزشان را میبیند و رویای زرق و برق آشفته توکیو را در سر میپروراند. ریجی به عنوان راهی برای کناره گیری از زندگی یکنواخت خود، با تماشای اجراهای «آکریلیک»، یک گروه بت، و زیباترین عضو آن، ناگی آئو، آرامش پیدا می کند. اما هنگامی که او با بت معروف پشت یک فروشگاه رفاه در شهر تیره و تار خود روبرو می شود، پیش بینی نمی کند که به زودی درگیر یک سری اتفاقات جنجالی شود که به نظر می رسد بازتابی از زمان های گذشته باشد. از بیگناهی او ربوده شده، ریجی در تلاش است تا از ورطه گناهی که در آن کشیده شده است عبور کند، در حالی که شبکه پیچیده ای از دروغ، وسواس و خیانت او را تهدید می کند که او را از هم بپاشد.