خلاصه
قرن سیزدهم است و شعله های جنگ شرق آسیا را فرا گرفته است و چنگیزخان قرار است جهان را فتح کند. در آخرین فتح امپراتوری مغول، مردم تانگوت خود را هدف می یابند. با شکست اخیر Shut Hell - یک زن جنگجوی شرور بدنام تانگوت - تهاجم سریع و آسان انجام می شود. با این حال، این فتح جدا از دیگران است. هدف صرفاً تصرف زمین نیست، بلکه نابودی کامل فرهنگ تنگوت و محو آنها از تاریخ است. در ژاپن امروزی، سودو یک تنبل دبیرستانی است که گرفتار رویاهای روشن دوران باستان است. یک روز، او با یک دانشجوی انتقالی عبوس به نام سوزوکی آشنا می شود که علاقه عجیبی به او نشان می دهد. با این حال، مواجهه آنها قرار است زندگی او را به شدت تغییر دهد. هنگامی که سوزوکی فریاد می زند "جهنم را ببند"، سودو می بیند که دنیایش کم کم سیاه می شود. سودو که در یک چوبه دار متروکه بیدار می شود، خود را قرن ها در گذشته می بیند و اکنون در بدن Shut Hell ساکن است. او به زودی توسط یورول، پسر جوانی که شبیه سوزوکی است و رابطه پیچیده ای با مغول ها و جهنم بسته دارد، کشف می کند. یورول با درک اینکه "او" چیزی را به خاطر نمی آورد، شروع به بازگویی داستان نحوه ملاقات آنها و وضعیت فعلی آنها می کند - چیزی که آنها را هدف وحشی ترین امپراتوری جهان قرار می دهد. یورول شروع به بازگویی داستان نحوه ملاقات آنها و وضعیت فعلی آنها می کند - وضعیتی که آنها را هدف خشن ترین امپراتوری جهان قرار می دهد. یورول شروع به بازگویی داستان نحوه ملاقات آنها و وضعیت فعلی آنها می کند - وضعیتی که آنها را هدف خشن ترین امپراتوری جهان قرار می دهد.