خلاصه
هیباری یک جوان حرفه ای است که ساعت های طولانی کار می کند و به ناچار آخرین قطار خانه را سوار می کند. همه چیز بد نیست - او همچنین به کارگر ایستگاه قطار، یوکوزه برخورد می کند. یوکوزه مهربان و مودب است و مراقب هیباری است زیرا اغلب در راه خانه بی دفاع (و با کمی آب دهان) می خوابد. برخوردهای کوتاه آنها نقطه روشنی در روزهای پرتنش اوست.