خلاصه
هارونا ترس مرگبار دوست دوران کودکی خود، کیوهی است. وقتی آنها جوان بودند، او با هارونا شوخی های بدی کرد و بدتر از همه، او عادت داشت هارونا را از استخر پایین بیاورد. کیوهی اخیراً شغل مدلینگی دارد و حالا همه دوست دارند در کنار او باشند. کیوهی برای حل این مشکل از هارونا می خواهد که وانمود کند دوست دختر اوست.