خلاصه
هیکارو مینامی یک سر هوایی جذاب است که ذهنش اغلب در آسمان وسیع و پر ستاره شب گم می شود. او به همراه دوستانش یکی از اعضای اختصاصی باشگاه نجوم است. در حالی که یک شب به تنهایی ستارههای در حال تیراندازی را مشاهده میکند، با پسری قدبلند با موهای سفید شده برخورد میکند و در آن لحظه صدای ناقوس را میشنود. میناتو آسو به خاطر معاشرت منظم با دوچرخه سواران و گانگسترها، داشتن شخصیتی دور و داشتن گذشته ای گیج کننده و پر از خشونت و شایعات بدنام است. با این حال، هیکارو تصمیم می گیرد که او را با قلب خود قضاوت کند، و به پشت ابرهای زمزمه هایی نگاه می کند که در آن خود را پنهان می کند - و دوستی بعید آنها به زودی به عشق شکوفا می شود. هیکارو مهربانی صمیمانهی آسو را برای دیدن دنیا به نمایش میگذارد، اما او همچنین رازی را آشکار میکند که مدتها نگه داشته شده است که با صداهای ملایم یک زنگ بسته شده است. شامل یک شات: