شو در کشور زندگی می کند. او علاقه زیادی به دوست دوران کودکی خود سورا دارد، اما می ترسد که او فقط به عنوان یک برادر کوچکتر فکر کند. یک روز سورا اعلام می کند که توسط موجودات فضایی ربوده شده است. بعداً در همان روز، شو به احساسات خود نسبت به او اعتراف می کند و او مدت کوتاهی بعد می میرد. شو هنوز از دست دادن خود در شوک است، زمانی که یک دختر بیگانه به نام لیلا از آسمان پایین می آید. او دیسکی دارد که حاوی اسکن مغزی سورا است و می تواند شخصیت سورا را در بدن خودش اجرا کند. او همچنین می خواهد از او فرزندی داشته باشد. آیا شو می تواند با همه این تغییرات ناگهانی کنار بیاید و بالاخره سورا را در کنار خود نگه دارد؟