خلاصه
تومو یک دختر دبیرستانی است که در شهری در کنار ساحل زندگی می کند. یک روز او در اتوبوس مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، اما یکی از همکلاسی هایش او را نجات می دهد. پس از آن، کلیدهایش را رها می کند و حلقه کلید همان سنگی است که پسری در دوران کودکی به تومو داده بود. آیا او همان شخص است؟ تومو بر این باور است که دریا می تواند گنجینه هایی را به مردم هدیه کند و ممکن است از راه هایی که نمی توانست تصورش را بکند، درستی او ثابت شود.