خلاصه
خدای نور و الهه تاریکی برای نسلها جنگ بیرحمانهای را در سراسر سرزمین Toyoashihara به راه انداختهاند. اما برای سایا پانزده ساله، جنگ بسیار دور است - تا روزی که او متوجه میشود که تناسخ دوشیزه آب و شاهزاده خانم بچههای تاریکی است. سایا که برای عشق به نور و نفرت از تاریکی بزرگ شده است، باید با میراث خود کنار بیاید، حتی زمانی که نور و تاریکی هر دو به دنبال ادعای او هستند، زیرا او تنها فانی است که شمشیر اژدها افسانهای را بیدار میکند، سلاحی که قرار است شمشیر اژدها را بیدار کند. پایان او جنگ آیا سایا می تواند بین روشنایی و تاریکی انتخاب کند، یا محکوم به فنا است - مانند همه دوشیزگان آبی که قبل از او آمده اند...؟