خلاصه
از نگاه نیناکو کینوشیتا، به نظر می رسد که همه می دانند عشق چیست. حتی وقتی صحبت از احساسات خودش نسبت به دوست دوران کودکی اش دایکی کورناگا می شود، این دوستان او هستند که تایید می کنند که او عاشق است. با این حال، زمانی که رن ایچینوز، بت جذاب مدرسه، به طور تصادفی طلسم تلفن نیناکو را در قطار می شکند، قطره ای از شک در قلب او شکل می گیرد. قول جدی او برای جبران آن، نیناکو را لمس می کند و او متعجب می شود که آیا عشق واقعی اینگونه است. عشق مانند یک سیب است: ظاهر بیرونی آن ممکن است شیرین به نظر برسد، اما طعم آن می تواند فریبنده باشد. برای نیناکو، او به عنوان اولین بار با تلخی عشق نافرجام روبرو می شود. اما از آنجایی که دوستان آشنای او تجربیات مختلفی را با عشق تجربه میکنند، نیناکو برای درک طعم پیچیده آن تلاش میکند و متوجه نمیشود که یک شخص خاص فقط به او نگاه میکند.