خلاصه
یوریکو توگاوا بیست و سه ساله شش ماه پیش کالج را رها کرد. در گذشته، همکلاسیهایش او را فردی قابل اعتماد و مستقل تصور میکردند، اگرچه او خود را برعکس میدید. یوریکو از کسی می خواهد که نیازهای او را تامین کند، نه برعکس. بنابراین، هنگامی که او با همکار سابق خود هوریتا توموتسوگو ملاقات می کند، امیدوار است که جرقه ای عاشقانه بین آنها ایجاد شود. هوریتا آرزوی بزرگی داشت که همراه با یوریکو اولین گروه خود را آغاز کند. با این حال، با گذشت زمان، او به آرامی تسلیم واقعیت شد و در عوض یک کارمند اداری شد. مواجهه با یوریکو به او چیزی را یادآوری می کند که زمانی رویای او بوده است، و او می خواهد دوباره آن را با او روشن کند. با وجود اینکه این دو انگیزههای متفاوتی دارند، یوریکو تصمیم میگیرد پس از گذراندن حوادث بیشماری به او کمک کند. یوریکو و هوریتا داستان s تنها یکی از روایت های متقاعد کننده در Subarashii Sekai است. چندین داستان کوتاه دیگر با داستان آنها در هم آمیخته است که هر کدام سختی های سخت، دردناک و واقع بینانه زندگی روزمره را به تصویر می کشند.