خلاصه
هون لی هفده ساله یک هیکیکوموری است که در دبیرستان درس می خواند و در یک آپارتمان اجاره ای بدون دستمزد زندگی می کند. گویی قلدری در مدرسه کافی نیست، مادر هون به دلیل بیماری از دنیا رفت و او را تحت سرپرستی پدر ظالمش گذاشت. در نهایت، پسر با مقدار غیرقابل حل بدهی خانواده رها می شود. هون با نداشتن حتی یک نفر که به او تکیه کند، تصمیم می گیرد با سریع ترین روش یعنی خودکشی به بدبختی خود پایان دهد. بنابراین، او با دقت خود را برای تسلیم شدن در دستان مرگ آماده می کند. با این حال، در همان ثانیه ای که درد را تجربه می کند، متوجه می شود که از انتخابی که انجام داده است دچار تزلزل شده است. به زودی، او با افراد مختلفی روبرو می شود که ممکن است بهترین نیت را برای او داشته باشند یا نداشته باشند. هون علیرغم تلاشهای متعارفش برای انجام یک عمل فجیع نسبت به خودش، زندگی میکند تا یک روز سخت و در عین حال بیحادثه دیگر مبارزه کند.