خلاصه
یوتسوبا زندگی دانشجویی خود را با این فکر می کند که "نام شاد" که پدر و مادرش داده اند برای او مناسب نیست. در فلان روز بارانی، سوئیچی گلفروش به او نزدیک می شود و فکر می کند در آستانه تصادف است و با دیدن حالت خیس پسر، او را به محل اقامتش می برد. در تماس با چنین مهربانی، Yotsuba در نهایت اعتراف می کند که همجنس گرا است. سوئیچی در مواجهه با اعتراف به رازی دیرینه، او را با الفاظ محبت آمیز خطاب می کند، اما رازی هم دارد که در اعماق قلبش نگه می دارد...