خلاصه
در سن 18 سالگی، Erai Tenka رئیس یک شرکت فناوری اطلاعات بسیار موفق است و یک ثروتمند کثیف است. او هر چیزی را که می خواهد دارد، به جز یک چیز: دوست دختر. حقیقت این است که او در کنار زنان به شدت خجالتی است. او سعی می کند با معاشرت با گروهی از دختران اسم حیوان دست اموز بر کمرویی خود غلبه کند، اما به نظر می رسد کمکی نکرده است. یک شب، تنکا به تنهایی بیرون می رود و تقریباً او را دزدیده اند. خوشبختانه دختری ظاهر می شود و او را نجات می دهد و تنکا در همان نگاه اول عاشق او می شود. معلوم می شود که او دانش آموز دبیرستان خواهر کوچکش یویکا است، بنابراین تنکا بلافاصله ثبت نام می کند. متأسفانه، دوستش، هیمورو سای، فکر میکند که او یک دنده خزنده و منحرف است، و آنقدر در اطراف او آشفته است که نمیتواند خودش را توضیح دهد! اگر بخواهد فرصتی برای به دست آوردن قلب سای داشته باشد، باید بر کمرویی خود غلبه کند! (منبع: