خلاصه
روزابل هنگام ازدواج مجبور به ترک خانواده محبوبش شد و به لندن نقل مکان کرد. وقتی شوهرش می میرد، او خسته است و به R و R زیادی نیاز دارد، اما فقط اجازه دارد یک بازدید کوتاه از خانه خانواده عزیزش داشته باشد. این زمانی است که خواهر دوقلوی او، آنابل، طرحی باورنکردنی را پیشنهاد می کند. همه چیز درست می شود. ما یکسان هستیم. هیچ کس متوجه نمی شود. و بنابراین دو زن جای خود را عوض می کنند! به این ترتیب، روزابل می تواند در خانه استراحت کند و بهبود یابد... تا اینکه با مرد جوان همسایه، فیلیپ وینبولت آشنا می شود. حالا که روزابل عاشق این مرد شده است، چه خواهد کرد... همه اینها در پوشش خواهرش، آنابل؟