با کشته شدن پدرش به دلیل مشاهده صحنه جنایت، جینسوکه مجبور است با مادرش مخفیانه زندگی کند. اما آنها نمی توانند برای مدت طولانی ایمن بمانند. تعقیب کنندگان آنها را می گیرند و مادر جینسوکه را رها می کنند تا مرده باشد. همسایه مرموز آنها سوزوکی صدای شلیک اسلحه را می شنود، جینسوکه را نجات می دهد و به زنجیره ای قتل عام کشیده می شود... در فرار با پسر هدف، قاتل زن انفرادی سوزوکی گرمای روابط انسانی را برای اولین بار کشف می کند.