خلاصه
در سال های اولیه قرن بیست و یکم، یک سری زمین لرزه های عظیم و فوران های آتشفشانی ژاپن را لرزاند. بدترین سناریوی ممکن رخ داده است و ژاپن کشوری ویران شده است که از وسط به دو قسمت تقسیم شده است. دهها میلیون نفر کشته شدهاند، اقتصاد به هم ریخته است، و آنچه باقی مانده است تحت اشغال «نیروهای امدادی» ایالات متحده و چین است. در این میان، جنیچیرو ریو، پسری فوقالعاده مدبر، موفق میشود زنده بماند و خوشبینی خستگیناپذیر خود را گسترش دهد: "در بالای ابرها و خاکستر، خورشید هنوز میدرخشد و آسمان هنوز آبی است."