پس از مرگ والدینش، لرد بارنابی سالبی، خویشاوند دور جین، او را زیر بال خود می گیرد. اما به محض اینکه به عمارت او می رسد، همسرش، لیدی سولبی، او را مانند یک خدمتکار سرکار می گذارد. سالها بعد، یک مهمانی در عمارت سولبی برگزار میشود و جین چشم دوک استوربریج، مهمان افتخاری را به خود جلب میکند. قبل از اینکه متوجه شود، به او پیشنهاد می شود که برای عصر اسکورت او باشد و خود را در موقعیت دشواری قرار دهد. با متقاعد شدن جین در حال اغوای دوک، لیدی سولبی او را متهم می کند که دقیقاً مانند مادر زناکارش است! جین شوکه شده فرار می کند و خود را در میان چمدان ها در کالسکه دوک پنهان می کند، درست زمانی که به لندن می رود!