Tatakau Panya to Automaton Waitress درباره یک سرباز سابق است که برای افتتاح یک نانوایی به یک شهر روستایی نقل مکان می کند. در حالی که او مشکلی برای پخت نان خوشمزه ندارد، این کهنه سرباز زخمی متوجه می شود که رفتار ترسناک او مشتریان بالقوه را می ترساند. داشتن نانوایی چه فایده ای دارد اگر نتوانید یک قرص نان را بفروشید؟ درست زمانی که او آماده تسلیم شدن است، دختری با چشم قرمز و مو سفید وارد مغازه او می شود تا کار بخواهد. آیا استخدام او می تواند نانوایی او را نجات دهد؟ فقط این دختر زیبا کیست؟ آیا او حتی انسان است؟!