تن، یک محقق فوق دکترا، و توموهارو، دانشجوی سال چهارم دانشگاه و یکی از اعضای تیم همان آزمایشگاه، آنقدر با هم درگیر می شوند که اطرافیانشان را به شدت درگیر می کند... اما این فقط یک ظاهرسازی است. در واقع با وجود اختلاف سنی آنها دوستان دوران کودکی بودند. توموهارو از کودکی تن را دوست داشته و او را "تن کان" صدا می کند و حتی تا آنجا پیش می رود که او را در همان دانشگاه دنبال می کند. به دلیل عشق تن به تحقیقاتش، او زمانی برای پاسخگویی به رویکرد توموهارو ندارد. اما خود توموهارو انتظار ندارد تن بگوید "فکر نمی کنم به من پشت کند..."؟