روزی روزگاری هزار سال پیش، مردی افسانه ای بود که ژاپن را در دوران صلح لرزاند. آن مرد موشیبو بنکی بود. با گذراندن زمان خود به عنوان یک سرباز کشیش تحت کنترل هونن از کوه هیئی، او شروع به احساس پوچی قدرت طاقت فرسای خود در جایی پایین تر از خط کرد. یک روز، هونن با کشیشان مسلح خود از جمله بنکی از کوه پایین آمد. و بنکی اتفاقاً دید ...... چرا به دنیا آمد، چگونه باید زندگی کرد. معنای زندگی او را فقط بهشت می داند. این یک حماسه بیسابقه از مردی است که به مردم ژاپن علاقه دارد.