پس از اینکه پدربزرگ به من گفت نامزدی من لغو شده است، خاطرات زندگی گذشته ام را به یاد آوردم. در همان زمان، متوجه شدم که این دنیا همان دنیایی است که در شوجو مانگا مورد علاقه من بود. شروری که از هر روش ممکن برای قلدری قهرمان استفاده کرد... من به عنوان پیرو چاق آن شرور تناسخ پیدا کردم. با یادآوری آینده ای که برای او در نظر گرفته شده بود، تکان خوردم. هنگامی که اعمال شیطانی شرور آشکار شد، او تمام جنایات خود را به بریتنی گره زد. من شخصیتی بودم که اعدام میشد. برای اجتناب از این امر، من نباید پیرو شرور شوم. از آنجایی که این شرارت فقط کسانی را که به طور استثنایی زشت تر از او هستند در کنار او نگه می دارد، اگر لاغر شوم ممکن است بتوانم کاری انجام دهم. فعلا بیایید رژیم بگیریم!