خلاصه
در یک روز بارانی بهاری، میدوری سایزیما، دانشآموز سال اول دبیرستان، همکلاسی قدبلند و خوشتیپی را دید که از یک بچه گربه ولگرد مراقبت میکرد. بدون اینکه اسم پسر را بداند، در همان نگاه عاشق او شد. به دلیل بیماری، میدوری سه روز پس از تعطیلات تابستانی به مدرسه بازگشت - اما متوجه شد که او به عنوان نامزد شورای دانش آموزی "داوطلبانه" شده است. پس از یک سری تصادفات شرم آور، هم او و هم پسر مرموز او، آکیرا سودو، به عنوان اعضای شورای دانش آموزی انتخاب شدند. آنها به عنوان اولین شورای دانش آموزی این دبیرستان تازه تاسیس، در آستانه ایجاد "سنت های جدید" برای مدرسه خود و یک داستان عاشقانه تلخ و شیرین برای خود هستند...