خلاصه
کنت خون آشام آیشنر ویتگنشتاین روزهای خود را با دانستن این موضوع سپری می کند که هر انسان همراهی قبل از او خواهد مرد و او را با باغ گل رز و ویولن خود تنها خواهد گذاشت. با این حال، در قرن هجدهم، او عاشق دختر جوانی به نام الیزابت می شود. الیزابت که به دلیل ازدواج ترتیب داده شده اش از او جدا شده، ابتدا در دهه 1990 و سپس در سال 2150 دوباره متولد می شود، زیرا شمارش به دنبال عشق از دست رفته او می گردد. همچنین شامل داستان کوتاه "جعبه جادویی"، در مورد یک الماس تراش است که زندگی خود را با حرفه خود تلف می کند تا یک فرصت دیگر بدست آورد.