خلاصه
جانگ تائسان، تاجر سهام، بیکار و بیشانس، بیهدف سرگردان بود که ماشینی را دید که با سرعت به سمت یک کودک مسابقه میداد. اگرچه او جان کودک را نجات می دهد، اما در این راه می میرد. تائسان که 14 سال در گذشته دوباره متولد شده است، دوباره یک دبیرستان است، اما او هنوز همه چیز، از جمله هر سهام برتر را به یاد می آورد! در شرایطی که وضعیت مالی خانواده اش به هم ریخته است، این به او بستگی دارد که از آینده نگری بازار برای تغییر سرنوشت آنها استفاده کند. او ممکن است در زندگی گذشته خود شکست خورده باشد، اما این بار موفقیت او افسانه ای خواهد بود!